سروده پروانه نجاتي درباره كاروان اسرا/
زينب تمام همسفران را رديف كرد
پروانه نجاتي سالهاست كه شعر بيتكلف و ساده ميگويد، از وي آثار فراوان و ابياتي در خصوص كاروان اسيران كربلا بر صفحه ادبيات كشور ایران حك شده است.
خم شد گذاشت روي زمين گوشواره را
تا قدري التيام دهد گوش پاره را
آتش گرفته گوشه دامان كوچكش
آبي نبود چاره كند اين شراره را
از خيمههاي سوخته تا گود قتلگاه
هاجر شد و دويد به هر سو اشاره را
باران تازيانه و سيلاب سيلي، اشك
تاريك كرده بود نگاه ستاره را
از حال رفت، بوته خاري پناه شد
در خواب ديد كودكي و گاهواره را
در خواب ديد رفته مدينه و تشنه نيست
لب باز كرد خوردن آبي دوباره را
زينب تمام همسفران را رديف كرد
گم كرده بود دختر چندم ... شماره را